رسول اکرم (ص‌): حق را بگو و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نهراس.
یادداشت؛

صف سالمندی دهه‌شصتی‌ها

نسلی که روزگاری نماد ازدحام و شلوغی بود و برای هر خدمتی به صف می‌ایستاد، حالا در صف «سالمندی ایران» ایستاده است.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «صبح توس»؛ اگر بخواهیم دهه‌شصتی‌ها را در یک تصویر خلاصه کنیم، آن تصویر احتمالاً یک «صف طولانی» است. آن‌ها به صف به دنیا آمدند، در صف بزرگ شدند و با صف زندگی کردند.

از صف تولد تا صف سالمندی

آن زمان هر خانواده حداقل ۴ دهه‌شصتی داشت؛ تعدادشان آن‌قدر زیاد بود که برای گرفتن هر خدمتی باید ساعت‌ها در صف می‌ایستادند. دهه‌شصتی‌ها همان نسل شلوغ‌اند؛ نسلی که تا چشم به جهان گشود، صف نفت و کپسول گاز و تانکر آب را دید. نسلی که در صف‌های طویل کوپن و نان بزرگ شد و قد کشید. همان‌هایی که در کلاس‌های درس جا نمی‌شدند و مجبور بودند مدارس را برایشان ۳ شیفته کنند.

 

نسل زد و آلفا تصورش را هم نمی‌کنند روزی جمعیت نسل ایگرگ یا به تعبیر عامیانه همان «نسل سوخته»! به حدی بوده که برای پرداخت یک قبض ساده، باید ساعت‌ها در صف بانک می‌ایستادند؛ یا برای یک تماس کوتاه، وقتشان را در صف‌های تلفن‌همگانی می‌گذراندند.

نسلی که همیشه «با هم» بود، حالا با هم پیر می‌شود

این نسل، همیشه «با هم» حرکت کرد. با هم وارد مدرسه شد، با هم از مدرسه بیرون آمد، با هم به سن ازدواج رسید و امروز همه با هم وارد میانسالی شده‌اند. 

 

دهه‌شصتی‌ها هیچ‌وقت تک‌نفره نبودند. همیشه موج بودند. حالا همان موج به سن میانسالی رسیده است که نه جوان حساب می‌شود و نه پیر. اما دقیقاً وسط قصه‌ای ایستاده که نامش «سالمندی ایران» است.

  سالمندی ایران؛ میراث گران شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر»

ایرانِ جوانِ دیروز حال دارد با دهه‌شصتی‌هایش پیر می‌شود و به گفته کارشناسان، ایران ۸۰ میلیونی دیگر ۱۰۰ میلیونی نخواهد شد.

ایران سالمند شد، چون دهه‌شصتی‌هایش فریب شعار خانمان‌سوز «فرزند کمتر، زندگی بهتر» را خوردند و به دنبال رویای خوشبختی از فرزندآوری گریزان شدند. غافل از اینکه خوشبختی در همان خانه‌های شلوغ و در همان صف‌های طولانی بود. آن‌ها امروز فهمیدند که آرامش مهم‌تر از آسایش است و فردا که پا به سالمندی گذاشتند و مشکلاتشان بیشتر شد، بیشتر بابت این انتخاب پشیمان می‌شوند.

دهه‌شصتی‌ها آخرین نسلی هستند که به معنای واقعی کلمه «پرشمار» بودند. بعد از آن‌ها، نسل‌ها کوچک‌تر و فاصله‌ها بیشتر شد. به همین دلیل است که سالمند شدن ایران، یک اتفاق تدریجی اما سنگین است؛ چون یک نسل بزرگ، تقریباً با هم، وارد سنی می‌شود که نیازهای تازه‌ای دارد.

از ازدحام دیروز تا زنگِ سالمندی امروز

نسلی که جمعیتش زمانی مسئله بود، حالا سنش مسئله شده و نکته‌ی مهم این است: این بار، پشت سرش ازدحامی نیست. هشدار دقیقاً همین‌جاست. کشوری که دهه‌ها عادت کرده برای «ازدحام» برنامه‌ریزی کند، حالا باید برای «هم‌زمانی سالمندی» آماده شود.

سالمندی، برای دهه‌شصتی‌ها فقط عددی روی شناسنامه نیست؛ یک واقعیت پیچیده است که با خود نیازهای تازه و چالش‌های جدید می‌آورد. مشکلات جسمی، از دردهای مفصلی گرفته تا بیماری‌های مزمن، بخشی از این مسیر است، اما دغدغه‌های روانی و اجتماعی شاید حتی سنگین‌تر باشند. ‌تنها شدن، کاهش ارتباط با هم‌نسلان، فاصله گرفتن فرزندان و نبود همان حس «با هم بودن» که روزگاری کل زندگی‌شان را شکل می‌داد، می‌تواند فشار مضاعفی ایجاد کند.

نسلی که روزگاری سرشار از انرژی و شلوغی بود، حالا با محدودیت‌ها و کندی حرکت روبه‌رو می‌شود. ناتوانی در انجام کارهایی که روزگاری ساده بودند، احساس بی‌کفایتی و حتی افسردگی را به همراه دارد و در همین زمان، فشار روانی ناشی از مشاهده کوچک شدن خانواده‌ها و فاصله گرفتن فرزندان، بار سنگین دیگری است که باید تاب بیاورند.

نسلی که زمانی نماد زندگی جمعی بود، حالا یادآور ضرورت برنامه‌ریزی دقیق و حمایت جمعی است. 

انتهای پیام/

خبرنگار: سارا آویشی

 

1404-10-04 13:39 شماره خبر : 13814

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!