رسول اکرم (ص‌): حق را بگو و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نهراس.
یادداشت؛

یلدا در خط گرانی

اگر اسب افسارگریخته گرانی‌ با همین شدت بتازد، شاید سال‌های آینده یلدا هم بساط خود را از سفره خیلی‌ها جمع کند و دید و بازدیدهای پر شور یلدایی به تبریکات تلفنی خلاصه شود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح توس»؛ سه دهه است یلدا را تجربه می‌کنم؛ یلدایی با طعم‌های گوناگون که هر دهه‌اش مزه‌ای متفاوت دارد. 

نخستین سال‌های کودکی‌ام یلدا بوی چراغ علاءالدین می‌داد و طعم شیرین هندوانه‌های قرمز را داشت؛ نه آن هندوانه‌های گلخانه‌ای که ظاهر و باطن‌شان یکی نیست. یلدای ما شیرین بود از جنس هندوانه‌هایی که در زمین کشاورزی به ثمر می‌نشستند. 

یلدای نخستین دهه زندگی‌ام، که سهمش در حافظه‌ام کمتر از دو دهه دیگر است، طعم انجیر خشک و قیسی و برگه زردآلو می‌داد. طعم شورمزه‌هایش هنوز زیر زبانم هست. نخودشور و تخمه آفتابگردان و تخمه هندوانه را می‌گویم؛ آن زمان هنوز پسته و بادام و چلغوز سر هر سفره‌ای پیدا نمی‌شد. سفره ما نیز همانند سفره‌ خیلی از مردم بی هیچ تجملی رنگین بود.

آن موقع واقعا کودک بودم و چیزی از گرانی و ارزانی و این حرف‌ها نمی‌فهمیدم. فقط یادم هست همه خوشحال بودند و هیچ شکایتی بر لب‌ها یا غمی در چهره‌ها نداشتند. انگار همه چیز فراهم بود.

 

دهه دوم زندگی، طعم یلدا کمی تفاوت کرد؛ خوراکی‌های تازه‌تر به سفره اضافه شدند. پسته و بادام و فندق هم آمدند اما خام و نشکسته. سفره‌مان رنگ و لعاب بیشتری گرفت اما هنوز آن سادگی و شیرینی دهه اول را داشت؛ البته شیرینی‌‌ای که از میوه‌های سالم بود، نه از قالب‌های ژله‌ای و دسرهای مصنوعی. آن زمان گرانی هم بود، اما نه آنقدر زیاد که دسترسی به خوراکی‌ها مشکل شود؛ هنوز هم می‌شد سفره‌ای باب میل آماده کرد.

حال در دهه سوم زندگی‌ هستم، یلدا رنگین‌تر و شیرین‌تر شده است؛ اما از آن شیرینی‌هایی که گاهی دلت را می‌زند و حالت را دگرگون می‌کند. شیرینی‌ای از جنس خامه‌های قنادی و ژله‌های مصنوعی. 

مادر هم دیگر میوه خشک نمی‌کند؛ هم ذائقه‌ها تغییر کرده و چیپس و پفک مشتری بهتری دارد و هم اینکه گرانی، اجازه خشک کردن میوه‌ها را نمی‎‌دهد. حالا فقط باید میوه را تازه خورد.

راستش را بخواهید امروز در سومین دهه عمرم، طعم یلدا برایم عوض شده است. دیگر مزه‌ها طعم شیرین خاطره‌‌ها را نمی‌دهد، تمام طعم یلدا در برچسب قیمت‌ها خلاصه شده است.

بی‌تعارف بگویم طعم یلدا برای خیلی‌ها به تلخی می‌زند؛ برای آن‌هایی که محتاج نان شبشان هستند، برای آن‌هایی که این شب هم با بقیه شب‌ها برایشان فرقی ندارد. وقتی قرار باشد یک دقیقه بیشتر گرسنگی بکشند، باید هم طولانی‌ترین شب سال برایشان تلخ باشد. 

و البته یلدا طعم بلاتکلیفی هم دارد؛ طعمی نه تلخ و نه شیرین؛ طعمی که نصیب قشر متوسط شده است که شب چله‌ دارند اما همه چیز ساده و گران است. خوشحالند که یلدا فرا رسیده و دور هم هستند؛ از این منظر برایشان شیرین است. اما وقتی ناچارند برای یک هندوانه متوسط ۱۵۰ هزار تومان، برای دو کیلو انار، ۱۷۰ هزار تومان و برای یک کیلو آجیلش ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و برای شیرین کردن کامشان ۲۰۰ هزار تومان بابت دانمارکی بدهند، با این وضعیت همین که طعم یلدایشان به تلخی نرسیده است، باید خدا را شکر کنند.

برای تازه عروس و دامادها هم یلدا طعمی دوگانه دارد؛ طعم شیرینش برای وصال یار است، اما طعمی که شیرینی واقعی را می‌شوید و می‌برد، طعم تلخ قیمت‌هاست. داماد با کدام پول، آن سینی‌های میوه را پُر کند؟ میوه‌هایی که هر کدام قیمتی نجومی دارند، چطور باید در طبق‌های پذیرایی بچینند تا شیرینیِ این شب به کام شیرین شود؟ عروس خانم هم کم از او ندارد؛ شور و هیجان پذیرایی از خانواده همسر، اگر بیشتر از داماد، خرج روی دستش نگذارد، کمتر نیست. یلدای آن‌ها شبی است که شادی پیوندشان باید با سنجش هزینه‌های سرسام‌آور میوه و تدارکات سنجیده شود، تا مبادا شیرینی یلدا جای خود را به تلخیِ حساب و کتاب بدهد. 

 

گرانی، بی‌سروصدا به سنت‌ها نفوذ کرده و آیینی را که قرار بود ساده و صمیمی بماند، به دغدغه‌ای اقتصادی تبدیل کرده است. 

درست است یلدا هنوز در تقویم هست، اما برای بسیاری از خانواده‌ها، از سفره‌ها عقب‌نشینی کرده؛ و این، تلخ‌ترین مزه‌ای است که طولانی‌ترین شب سال به خود گرفته است.

یلدایی که زمانی با کمترین داشته‌ها گرم می‌شد، حالا اسیر حساب‌وکتاب شده است. سرمای گرانی شب چله را حسابی چلانده است و کم رونق‌ترش کرده است.  این را من نمی‌گویم. این صدای مردمی‌ است که در کوچه و خیابان زمزمه نخریدن می‌کنند و دیگران را دعوت می‌کنند برای شکسته شدن قیمت‌ها دست از خرید بکشند تا تب بازار فروکش کند.

بی‌تعارف بگویم اگر اسب سرکش گرانی با همین سرعت بتازد و قیمت‌ها با همین رویه سر به فلک بکشند شاید روزی از یلدا فقط نامی در تقویم و یادی در ذهن‌ها بماند و یلدا با آن همه شکوه و جلالش به سرنوشت رسومی دچار شود که هزینه‌های گزاف و چشم و هم چشمی‌ها بساط آنها را جمع کرد.

پس مراقب یلدای شیرین زمستانی با آن سفره زیبای مهربانی، باشیم؛  به یکدیگر رحم کنیم. هوای دل‌هایی که در این شب‌ها به جای شادی ماتم‌ دارند و به جای لبخند، اشک می‌ریزند را داشته باشیم. مغازه‌دار هوای هموطنش را داشته باشد و مهربانانه‌تر رفتار کند و ارزان‌تر بفروشد، مردم کمی از سفره خود بردارند و بر سفره تهی‌دستی بنشانند. 

 

اگر هم نمی‌توانید دست دهنده داشته باشید محض رضای خدا گوشی‌ها را کنار بگذارید و از سفره رنگیتان برای نشر در فضای مجازی به بهانه اشتراک گذاشتن شادی‌ها و در واقع به منظور چشم وهم چشمی و رو‌کم کنی، عکس نگیرید و پست نکنید و استوری نگذارید.

انتهای پیام/ 

سارا آویشی

1404-09-29 23:59 شماره خبر : 13764

درباره نویسنده

اخبار مرتبط:
نظرات:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!